از زمانی که این قطعه را برای بلومبرگ در اواخر اکتبر نوشتم، 14 بالاترین رکورد جدید دیگر در S&P 500 وجود داشته است. اغلب از من می پرسند که چرا در مواجهه با این همه عدم اطمینان در جهان، بازار همچنان به روند صعودی خود ادامه می دهد. ساده ترین توضیح این ایده حرکت است. Momentum تا حد زیادی بهترین عامل ریسک علمی در بازارها در طول تاریخ است، اما همیشه استفاده از آن آسان نیست و بیشتر سرمایه گذاران نمی دانند که واقعاً چیست. این قطعه به بررسی دقیق عامل حرکت میپردازد و برخی از مشکلاتی را که جهان صندوق در به دست آوردن حق بیمه خود داشته است را شرح میدهد.
S&P 500 در سال 2017 به 50 بالاترین رکورد رسیده است. تنها از ابتدای سپتامبر تقریباً 20 قله از این دست وجود داشته است که بیشتر از تعداد کل در کل دهه 2000 است.
دادههای جدول نشان میدهد که اوجهای جدید تمایل به خوشهبندی دارند و دهههایی وجود داشته که تعداد بسیار کمی از آنها وجود داشته است. دلایل بالقوه زیادی برای این اعداد وجود دارد، اما ساده ترین پاسخ مفهوم تکانه است. قانون اول حرکت سر آیزاک نیوتن (1) بیان کرد که یک جسم در حال سکون در حالت سکون می ماند در حالی که جسم در حال حرکت در حرکت می ماند مگر اینکه به آن عمل شود. نتیجه بازارها این است که افزایش قیمت ها باعث جذب خریداران می شود در حالی که کاهش قیمت ها تمایل به جذب فروشندگان دارد.
تعدادی سوگیری رفتاری وجود دارد که می تواند پدیده حرکت را توضیح دهد. تعصب اخیر معتقد است که مردم گذشته نزدیک را به طور نامحدود به آینده تعمیم می دهند. انحصار به قیمت های گذشته باعث می شود سرمایه گذاران در ابتدا نسبت به داده ها، رویدادها یا اطلاعات شرکت جدید واکنش کمتری نشان دهند. هنگامی که ذهنیت گله در قیمت آشکار می شود، این به واکنش بیش از حد تبدیل می شود. اعتماد بیش از حد و سوگیری تایید همچنین می تواند باعث شود سرمایه گذاران پس از افزایش سرمایه در سرمایه گذاری های برنده انباشته شوند و پس از سقوط سهام آنها را به فروش برسانند. حرکت قیمت سادهترین ایده برای این است که چرا هم بازارهای صعودی و هم بازارهای نزولی میتوانند فراتر از چیزی که عوامل بنیادی دیکته میکنند پیش بروند.
مومنتوم همچنین می تواند برای توضیح عملکرد سرمایه گذاری های فردی یا اوراق بهادار استفاده شود. به عنوان یک عامل ریسک کمی، حرکت این ایده است که سهام هایی که اخیراً خوب (یا ضعیف) عمل کرده اند، به عملکرد خوب (یا ضعیف) ادامه خواهند داد. عامل حرکتی که توسط دانشگاهیان و کمیت ها استفاده می شود، معمولاً به عملکرد سه، شش یا 12 ماهه قبلی نگاه می کند و اوراق بهاداری را می خرد که بهترین عملکرد را بر اساس آستانه ها و قوانین مختلف داشته اند.
یوجین فاما، پدر فرضیه بازار کارآمد، میگوید: «ناهنجاری برتر بازار، شتاب است. سهام با بازده پایین در سال گذشته معمولاً در چند ماه آینده بازده پایینی دارند و سهام با بازده گذشته بالا معمولاً بازده آتی بالایی دارند.
مقاله اخیر موسسه تحقیقاتی، "آیا می توان مومنتوم را ذخیره کرد؟" این سوال را مطرح می کند که چگونه این عملکرد بهتر تاریخی به عملکرد صندوق در دنیای واقعی ترجمه می شود. شرکتهای تحقیقاتی هر صندوق مشترک ایالات متحده را با «تحرک» به نام آن بررسی کردند و متوجه شدند که هیچیک از آنها پس از محاسبه کارمزدها و هزینهها، از زمان آغاز به کار از معیار خود بهتر عمل نکرده است. یافتههای آنها نسبت به ترجمه حرکت در صندوقهای سرمایهگذاری واقعی بسیار بد است:
هیچ یک از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک ایالات متحده که دارای «تحرک» در نام خود هستند، به طور انباشته از معیار خود، بدون کارمزد و هزینه، بهتر عمل نکرده است. بدتر از آن، از آنجایی که ضریب حرکت استاندارد در آخرین سقوط مومنتوم 2008-2009 زمین بسیار زیادی را از دست داد، در ایالات متحده در زیر آب باقی می ماند، نه تنها در مقایسه با اوج خود در سال 2007، بلکه حتی نسبت به اوج عملکرد خود در سال 1999. این یعنی 18 سال بدون آلفا، قبل از کم کردن هزینه ها و کارمزدهای معاملاتی!
اگر بخواهیم منصف باشیم، این مطالعه بر حجم نمونه نسبتاً کوچکی تکیه داشت، و بسیاری از این سرمایهها خیلی طولانی نبودهاند. با افزایش صندوقهای بتا هوشمند و استراتژیهای سرمایهگذاری کمی کمهزینه، من انتظار دارم سرمایهگذاران گزینههای بهتری نسبت به گذشته داشته باشند. مومنتوم هنوز راه درازی برای جذب سرمایه گذاران مانند سایر استراتژی های فاکتوری در پیش دارد.(2)
صندوقهای تامینی نیز با سرمایهگذاری سریع در این چرخه دوران سختی را پشت سر گذاشتهاند. مشاوران معاملات کالا از رویکرد پیروی از روند استفاده میکنند و از اوراق بهادار با روند صعودی یا نزولی بلند یا کوتاه در سهام، اوراق قرضه، کالاها و ارزها استفاده میکنند تا از شتاب در چندین دارایی مختلف استفاده کنند. طبق دادههای BarclayHedge، این صندوقها بهعنوان یک گروه، اکنون پس از نشان دادن برخی از بهترین عملکرد در بین هر طبقه دارایی در طول سقوط بازار در سال 2008، در هفت سال از 9 سال گذشته بازدهی منفی دارند.
یکی از بزرگترین مشکلات سرمایهگذاری مومنتوم این است که به گردش مالی بالایی نیاز دارد، زیرا داراییهای با بهترین عملکرد در هر یک از دورههای بازگشت استاندارد به سرعت تغییر میکنند. همچنین این درست است که برای اینکه هر استراتژی سرمایهگذاری «کار کند» (3) باید دورههای زمانی طولانیتری را طی کند، در حالی که اینطور نیست. اگر این حق بیمه ها همیشه بهتر عمل می کردند، سرمایه زیادی روی آنها سرمایه گذاری می شد که آنقدر شلوغ می شدند که مزایای خود را از دست می دادند.
به همین دلیل است که بیشتر سرمایهگذاران با ترکیب یک استراتژی حرکت به عنوان بخشی از یک سبد سهام متنوعتر، حرکت بسیار نرمتری خواهند داشت. لری سوئدرو و اندرو برکین در «راهنمای کامل شما برای سرمایهگذاری مبتنی بر عامل» نشان میدهند که سبد متنوعی از عوامل خطر مختلف - از جمله سهام ارزشی، سرمایههای کوچک، سهام مومنتوم و سهام با کیفیت بالا - احتمال عملکرد بهتر از 10 را دارند.- و دوره های 20 ساله زمانی که به عنوان یک سبد دارای وزن مساوی از هر عامل به صورت جداگانه ترکیب شوند.
در ابتدا در بلومبرگ ویو در سال 2017 منتشر شد. با اجازه تجدید چاپ شد. نظرات بیان شده مربوط به نویسنده است.
(1) شایان ذکر است که نیوتن، شاید باهوش ترین فردی که در این سیاره قدم می زند، در دهه 1700 ثروتی را در حباب دریای جنوبی از دست داد. نقل قول معروف او این بود که میتوانست حرکات اجسام بهشتی را محاسبه کند، اما دیوانگی مردم را نه.
(2) بزرگترین ETF (MTUM) فقط 4 میلیارد دلار دارایی دارد در مقایسه با بزرگترین ارزش ETF (R1000) که نزدیک به 40 میلیارد دلار است و بزرگترین ETF کوچک (IWM) که بیش از 40 میلیارد دلار دارد. AUM.
(3) هر سرمایه گذار عاقل «کار» را در این زمینه به عنوان داشتن احتمال بالای عملکرد در بلندمدت تعریف می کند.