بررسی اجمالی
نقش نقدینگی
نقدینگی در FMH به نقدینگی بازار گفته می شود. نقدینگی بازار سهولتی است که یک سرمایه گذار قادر به خرید و فروش اوراق بهادار است بدون اینکه اقدامات آنها بر قیمت های بازار تأثیر بگذارد. نقدینگی زمانی ایجاد می شود که سرمایه گذاران با یکدیگر معامله کنند، بنابراین دو سرمایه گذار باید دیدگاه های متفاوتی در مورد ارزش دارایی ها و اوراق بهادار داشته باشند. در مواقع بحران، این فرضیه بیان می کند که افق های بلندمدت کاهش می یابد. در نتیجه، با همگن شدن سرمایه گذاران، نقدینگی از بین می رود و هیچ کس حاضر نیست طرف دیگر معامله را بگیرد. در ساختارهای فراکتالی، تفاسیر متفاوت از اطلاعات منجر به افق های زمانی متفاوت می شود که نقدینگی بازار و حرکات منظم قیمت را تضمین می کند.(برای اطلاعات بیشتر، نگاه کنید به: درک نقدینگی مالی.)
تاثیر اطلاعات
نقش اطلاعات در اتخاذ تصمیمات صحیح با هر نوع استراتژی سرمایه گذاری بسیار مهم است. در چارچوب FMH، تأثیر در دسترس بودن اطلاعات می تواند منجر به تغییرات در افق های زمانی و نقدینگی شود. در طول زمان ثبات، FMH بیان می کند که همه سرمایه گذاران اطلاعات یکسانی را به اشتراک می گذارند. نحوه درک اطلاعات منجر به تصمیمات سرمایه گذاری فردی می شود: یک معامله گر روز ممکن است نوسانات قیمت را درک کند و تصمیم به فروش بگیرد، در حالی که یک مدیر صندوق بازنشستگی ارزش کمتری برای تغییرات قیمت قائل است.
با این حال، اگر سرمایه گذاران شاهد کاهش شدید قیمت ها نسبت به دوره قبلی باشند، سرمایه گذاران بلندمدت ممکن است تمایل داشته باشند که افق های زمانی را کاهش دهند و شروع به فروش کنند. در نتیجه کاهش قیمت ها نسبت به دوره قبلی می تواند باعث کاهش بیشتر قیمت در دوره جاری شود. همانطور که در FMH بیان شد، اطلاعاتی که باعث تغییر افق سرمایه گذاری می شود منجر به بی ثباتی و عدم نقدشوندگی بازار می شود.
خط پایین
در تحلیل تئوری مالی، فرضیه بازار کارآمد بر ادبیات اقتصادی تسلط داشته و همچنان ادامه دارد. EMH کارایی بازار را با رفتار منطقی سرمایه گذاران نشان می دهد. اما در این چارچوب نمی توان پدیده هایی مانند بحران را توضیح داد. حامیان EMH عدم منطقی بودن را در میان سرمایه گذاران به عنوان عاملی در توضیح بحران مالی 2008 و حباب مسکن پیشنهاد می کنند. با این حال، طبق تعریف، بازارهای مالی تمام اطلاعات موجود را به طور موثر پراکنده می کنند، که در قیمت های بازار و سرمایه گذاران منطقی عمل می کند.
عدم پذیرش ناکارآمدی بازار به نظریه های جایگزین بازارها، از جمله فرضیه بازار پر سر و صدا، فرضیه بازار تطبیقی و فرضیه بازار فراکتال اعتبار می بخشد. برخلاف EMH، FMH رفتار افق های سرمایه گذاری، نقش نقدینگی و تاثیر اطلاعات را در طول بحران ها و بازارهای باثبات تحلیل می کند. در چارچوب FMH، بازارهای باثبات منجر به دارایی های بسیار نقدشونده می شود. نقدینگی بازار که از آن به عنوان نقدینگی بازار یاد می شود، زمانی ایجاد می شود که سرمایه گذاران بتوانند در نتیجه سرمایه گذارانی که افق های سرمایه گذاری متفاوتی دارند، با یکدیگر تجارت کنند.
ثبات تحت FMH به افق های مختلف سرمایه گذاری و دارایی های نقد نیاز دارد. وقتی اطلاعات خرید و فروش را دیکته می کند، بی ثباتی رخ می دهد. در مواقع بحران، افق سرمایه گذاری کوتاه می شود و در نتیجه تعداد بیشتری از سرمایه گذاران به فروش دارایی های غیر نقدی می پردازند. در حالی که اساساً با EMH متفاوت است، هر دو تئوری بازار عمدتاً بر تأثیر اطلاعات برای درک رفتار سرمایه گذار متکی هستند.